مجلهی “المجله” در سال 2023 آخرین ساعتهای عبدالله اوجالان، رهبر گروه تروریستی “پ.ک.ک”، پیش از خروجش از دمشق در اکتبر 1998 را بر اساس نوشتههای عبدالحلیم خدام فاش کرد.
اوجالان در سال 1985 زیر چتر دولت سوریه قرار گرفت و در اردوگاههای فلسطینیها در سوریه و لبنان تحت نظارت سوریه، به سازماندهی و آموزش هواداران خود پرداخت. همچنین روی تبلیغات و ساماندهی گروههایی تمرکز کرد که از طریق مرزها یا از طریق عراق به ترکیه نفوذ میکردند.
به نوشته المجله، وی ابتدا با شاخه خارجی اداره امنیت دولتی (اطلاعات عمومی) در ارتباط بود، سپس نظارت و رابطهی او به اداره امنیت سیاسی منتقل شد. هیچ مقام سیاسی تا سال 1992 او را به حضور نپذیرفت، تا اینکه برای اولین بار با عبدالحلیم خدام، معاون رئیس جمهوری پیشین (حافظ اسد)، دیدار کرد و سپس چندین بار با او جلسه داشت تا او را متقاعد کند که در چارچوب وساطت دمشق با نجمالدین اربکان، به راهحلهای سیاسی با ترکیه دست یابد.
میانجیگریها بین اوجالان و آنکارا با شکست مواجه شد و دمشق به میزبانی او ادامه داد و درخواستهای آنکارا برای تحویل یا اخراج او را رد کرد. در سال 1998، ترکیه ارتش خود را در مرزهای سوریه بسیج کرد و خواستار استرداد و یا اخراج اوجالان شد.
در اکتبر 1998، حسنی مبارک، رئیس جمهور پیشین مصر، بین حافظ اسد، رئیس جمهوری سوریه، و سلیمان دمیرل، رئیس جمهوری ترکیه، وساطت کرد. پس از کش و قوسها، اسد تصمیم دشوار اخراج اوجالان را گرفت، اما به جای تحویل او به آنکارا، اوجالان به اروپا و روسیه و سپس آفریقا رفت، و در آنجا توسط سرویس اطلاعاتی ترکیه دستگیر شد (و یا نایروبی او را تحویل داد). اوجالان از اوایل سال 1999 به زندانی انداخته شد تا کنون در آن به سر میبرد.
این اخراج البته فوری و به آسانی صورت نگرفت و المجله شرح مبسوطی از جزئیات سرکشی اولیهی دمشق، و سپس تسلیماش در برابر فشارهای نظامی آنکارا برای استرداد و یا اخراج عبدالله اوجالان میدهد.
دیدار اسد و خدام و وساطت مبارک
بر اساس اسناد رسمی سوریه که معاون رئیس جمهور وقت سوریه، عبدالحلیم خدام، پیش از جداییاش در سال 2005، به پاریس منتقل کرد و “المجله” به ادعای خودش نسخهای از آن را به دست آورده است، در اول اکتبر 1998، حافظ اسد، خدام را در لاذقیه به حضور پذیرفت. خدام میگوید: «هنگامی که در مورد لبنان صحبت میکردیم، حاجب وارد شد و پاکتی را به رئیس جمهوری تحویل داد. اسد آن را خواند. نامهای بود از سلیمان دمیرل، رئیس جمهور ترکیه، حاوی تهدید صریح علیه سوریه. در نامه گفته شده بود که ترکیه از حمایت سوریه از تروریسم کردی که منجر به کشته شدن دهها هزار شهروند ترک شده است، به تنگ آمده است. و اینکه اگر سوریه اوجالان را تحویل ندهد، ترکیه به نیروی نظامی متوسل خواهد شد.»
پس از بحث در مورد این موضوع، اسد و خدام به این نتیجه میرسند که تهدیدات «با توافق اسرائیل و ایالات متحده انجام شده است و با فشارهای وارده بر ما برای حل و فصل روابط با اسرائیل و در چارچوب ائتلاف جدید در منطقه مرتبط است.» خدام اضافه میکند: «پیشنهاد کردم که یک کمپین عربی و بینالمللی برای مقابله با فشار ترکیه آغاز کنیم، اما نظر او (اسد) این بود که عجله نکنیم تا کسی فکر نکند که ما از این تهدیدات میترسیم. به رئیس جمهور گفتم: فردا حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر، تماس خواهد گرفت و پیشنهاد وساطت خواهد داد. همین طور هم شد و رئیس جمهوری مصر روز بعد تماس گرفت، و دو رئیس جمهوری بر سر سفر رئیس جمهور مبارک به دمشق در 4 اکتبر 1998 توافق کردند. مبارک وارد شد و بحران با ترکیه و پیامدهای آن در منطقه تحلیل شد. رئیس جمهوری مصر در مورد اهداف سیاست ترکیه که «منطقه را به سوی نابودی خواهد کشاند» سؤال کرد. اسد در مورد بحران و ائتلاف ترکیه-اسرائیل صحبت کرد.»
اسد بدون آنکه به مشکلات تروریسم و خونریزیهای پ.ک.گ در ترکیه اشاره کند، به روابط با ترکیه و تماسهای قبلی، و «طفره رفتن ترکیه از حل مشکلات موجود، به ویژه مشکل آب میپردازد. سپس توضیحاتی میدهد دربارهی اقداماتی که سالها پیش علیه گروه اوجالان انجام شده است، با تأکید بر اینکه هیچ کمک سوری به حزب کارگران کرد ترکیه وجود ندارد، و هیچ نفوذی از طریق مرزهای سوریه صورت نمیگیرد، و ارتش ترکیه و نیروهای امنیتی در طول مرز حضور دارند.»
اسد و مبارک تصمیم میگیرند که خدام، عمرو موسی وزیر خارجه سابق مصر، فاروق الشرع وزیر خارجه سابق سوریه و چند تن از مشاوران برای بحث دربارهی موضوع تشکیل جلسه دهند. جالب است که همین جمع به جای بررسی کارشناسانهی موضوع و ریشهیابی علل بحران که در رأس آن وجود پایگاههای تروریستی در خاک سوریه است از اسرائیل سخن میگویند و به جای بحث دربارهی درخواست آنکار مبنی بر اخراج تروریستها، ریشهی مناقشه را در اسرائیل میبینند. و در نهایت به جای پیشنهادهای اصولی تنها به تهدید ترکیه بسنده میکنند؛ موضعی که در نهایت به سرشکستگی و تسلیم دمشق منتهی شد. المجله به نقل از خدام مینویسد: «در ملاقات ما، دلایل بحران و ارتباط آن با ائتلاف ترکیه-اسرائیل و بحران داخلی ترکیه را دوباره مورد بحث قرار دادیم، و به نتایج زیر رسیدیم:
- باید یک موضع عربی حامی سوریه وجود داشته باشد و یک حرکت عربی برای مقابله با ترکیه صورت گیرد. سفر رئیس جمهوری مبارک [به ترکیه] در این راستا است، و رئیس جمهوری مبارک باید به ترکها بگوید که درگیری شما با سوریه، همهی اعراب را به حمایت از سوریه سوق خواهد داد و منطقه و خودتان را وارد مشکلی میکنید که نیازی به آن ندارید، و اعراب سوریه را تنها نخواهند گذاشت.
- به ترکها بگوید: مشکل چیست؟ حزب کارگران کردستان در اروپا حضور دارد، پس چرا این کارزار علیه سوریه است؟ مهم این است که سوریه از این موضوع علیه شما استفاده نمیکند و میتوان در این زمینه همکاری آرامی داشت و سوریه هیچ ارتباطی با حزب کارگران کرد ندارد، و باید تهدیدات پس گرفته شده و وضعیت آرام شود و سپس یک گفتگوی جدی انجام شود.
- شما نزد اعراب متهم هستید که برای نفع اسرائیل کار میکنید، و این شما را در مقابل اعراب و مسلمانان قرار میدهد.»
نه خدام، و نه المجله اشاره نمیکنند که واکنش حافظ اسد، به عنوان یکی از پرچمداران ضدیت با اسرائیل، به جملهی آخری چه بوده است. چرا که اصلیترین همکار اسرائیل در منطقه بعد از پیمان کمپدیوید مصر بوده و به همین خاطر از جامعهی عرب اخراج شده بود. در واقع کشوری که خود به خاطر روابط با اسرائیل در مقابل اعراب و مسلمانان قرار گرفته بود، نمیتوانست کشور دیگری، آنهم یک کشور غیرعربی، را به خاطر همین موضوع تهدید کند. در هر حال موضوع به اسد و مبارک ارائه شد، و آنها موافقت کردند در صورت پاسخ منفی ترکها به وساطت رئیس جمهوری مصر، همین جمع جلسهی دیگری تشکیل دهند.
بیانیه و اسناد
پیش از آن، در یک بیانیه رسمی دولت سوریه در 3 اکتبر آمده بود: «واقعاً عجیب است که در چنین شرایطی، در اظهارات رسمی اخیر ترکیه گفته شده است که سوریه مانع تلاشهای دیپلماتیک است، در حالی که سوریه بر گفتگوهای دیپلماتیک به عنوان تنها راه حل تأکید دارد، و همیشه بر لحنی معتدل و صلحجویانه در تمامی اظهارات رسمی و بیانیههایی که در تدوین آنها در کنفرانسهای عربی و اسلامی شرکت داشته، اصرار ورزیده است… سوریه با تأکید مجدد بر رد قاطعانهی سیاستهای تقابل، تشدید و تهدید از هر طرفی که باشد، همچنین بر حفظ روابط حسن همجواری با ترکیه و آمادگی خود برای رسیدگی به مسائلی که نگرانی هر دو کشور را برمیانگیزد، از طریق روشهای دیپلماتیک و در فضای اعتماد متقابل و به گونهای که متناسب با منافع مشترک هر دو کشور، روابط عربی-ترکیه را تقویت کند، تأکید میکند.»
وزارت خارجهی سوریه، سفیر ترکیه در دمشق را احضار میکند تا نسخهای از بیانیه را به او تحویل دهد. سفیر میگوید: “لطفاً عبدالله اوجالان را به ما تحویل دهید یا او را از سوریه خارج کنید تا ترکیه رأسا به کار او رسیدگی کند، زیرا برخی در ترکیه معتقدند که حضور او در دمشق دو مزیت را تضمین میکند: [نخست] نزدیکی او به عناصرش و هدایت آنها. [و دیگری] حمایت سوریه از او، زیرا اگر مثلاً در عراق بود، میتوانستیم او را به نحوی ساکت کنیم.»
سفیر اضافه میکند: «به ما نگویید که او در سوریه نیست، زیرا فولکر، نمایندهی پارلمان بریتانیا، در جریان کنفرانس گفتگوی پارلمانی عربی-اروپایی در 11 و 12 ژوئیه 1998 در دمشق با او ملاقات کرده است. همچنین یک لرد بریتانیایی در سفرش به دمشق در 15/8/1998 با او ملاقات کرد. و آقای پدرو مارسه، عضو هیئت نمایندگان اسپانیا از حزب ایزکوریدا اونیتو، در سفر آقای مارسه به دمشق در 25/8/1998 با او دیدار کرد. و هیأت کمونیستهای ایتالیایی متشکل از آقایان مونتبانی و دوسیزاریس در طول سفر هیئت به دمشق در 13 و 14/9/1998 با او ملاقات کردند که بعدها اجتماع پارلمان کردی را در رم برای او ترتیب دادند.»
آخرین ملاقات (عبدالحلیم خدام – عبدالله اوجالان)
مبارک به ترکیه رفت و با دمیرل ملاقات کرد. و در ششم اکتبر 1998 از آنکارا به دمشق بازگشت. وی در جلسهای خصوصی با اسد خلاصهی موضع ترکیه را به اطلاعاش رساند: «به ترکها خطر موضعشان و اینکه اعراب از سوریه حمایت خواهند کرد و خصومت شدید بین اعراب و ترکیه ایجاد خواهد شد و منافع ترکیه در جهان عرب به خطر خواهد افتاد، و همچنین وضعیت داخلی در ترکیه دچار تزلزل خواهد شد و این درگیری را تحمل نخواهد کرد، گوشزد شد.»
موضع ترکیه، همانطور که مبارک به اسد گفت، «سخت و انعطافناپذیر بود و پیشنهاد او برای تشکیل جلسه وزرای خارجه را رد کردند. پس از بحث طولانی، دمیرل گفت که سوریه باید گامی بردارد تا بتوانم ارتش را به عقبنشینی ترغیب کنم، به ویژه پس از بسیجی که انجام دادهایم.» در نهایت بر سر پیشنهاد زیر توافق شد:
- سوریه بیانیهای صادر کند که در آن تروریسم و اقدامات حزب کارگران کرد را محکوم کند و به وحدت و ثبات ترکیه احترام بگذارد.
- کمیته امنیتی برای بحث و توافق بر سر مسائل امنیتی تشکیل جلسه دهد.
- وزرای خارجه دو کشور برای بحث در مورد مسائل معلق تشکیل جلسه دهند.
رئیس جمهور مبارک افزود که دمیرل به او گفته است که «صدور بیانیهای از سوی سوریه به ما برای قانع کردن ارتش کمک زیادی میکند.»
اسد صدور بیانیهای در مورد “حزب کارگران کردستان” و تروریسم را رد و تنها با این پیشنهاد موافقت کرد که وزیر خارجه سوریه به قاهره سفر کند و در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی، در پاسخ به سؤالی در مورد حزب کارگران کرد، بگوید که سوریه آمادهی بحث در مورد همه موضوعات بین دو کشور و اولویت دادن به نگرانی امنیتی ترکیه است.
روشن است که چنین حرکتی غیرمسئولانهای ترکیه را راضی نمیکرد، چون نوعی طفره رفتن از حمایت از تروریسم پ.ک.ک بود. لذا به نوشتهی المجله کارزار سیاسی و رسانهای و تهدیدات ترکیه علیه سوریه ادامه یافت.
در پنجم اکتبر، فاروق الشرع، وزیر خارجه، با خدام تماس گرفت و درخواست ملاقات خصوصی برای بحث در مورد موضوعی مرتبط با ترکیه کرد. خدام میگوید: «ساعت هشت شب او [الشرع] را به حضور پذیرفتم و درباره احتمال توسعه بحران با ترکیه، موضوع اوجالان در سوریه، و درخواست اخراج او [از جانب ترکیه] گفتگو کردیم. «دیدگاه من این بود که از او بخواهیم از کشور خارج شود، و در واقع، همانطور که قبلاً اشاره کردم، در پایان ژوئیه 1996 با او ملاقات کردم و بر سر ترک خاک سوریه با او توافق کردم، اما او از اجرای این توافق طفره رفت. همچنین پس از گفتگو با [نجمالدین] اربکان و احتمال دستیابی به راهحلها، این موضوع را دنبال نکردیم.»
“ناگزیر بودیم چنین تصمیمی بگیریم، زیرا هرگز نمیتوان امنیت کشور را به خاطر یک فرد یا یک حزب به خطر انداخت. اصولاً مسئله او مسئله ما نیست. ما اگر چارهای نباشد، برای مسائل مرکزی خود خطر رویارویی نظامی را میپذیریم، اما اینکه کشور را به خاطر اوجالان یا دیگری در معرض احتمال جنگ قرار دهیم، منطقی نبود، با وجود احساس تلخی و درد از اتخاذ چنین تصمیمی به دلایل انسانی و اخلاقی.”
خدام و الشرع به اتفاق هم لواء عدنان بدر الحسن، رئیس وقت شعبه امنیت سیاسی، را به جلسه فراخواندند و در مورد چگونگی ابلاغ اخراج اوجالان به او بحث کردند. خدام میگوید: «فهمیدم که اسد ترجیح میدهد من این مأموریت را انجام دهم، با توجه به آشنایی من با این مرد، و با الحسن توافق کردیم که ملاقات را در دفتر او [لواء الحسن] به صورت محرمانه در روز بعد، ساعت شش عصر تاریخ 6 اکتبر 1998، ترتیب دهیم.»
در زمان مقرر، خدام به دفتر لواء الحسن رفت و به اوجالان روبرو شد: «به محض ورود به اتاق، آقای عبدالله اوجالان با شتاب به سمت من آمد و سعی کرد دستم را ببوسد، اما من او را بلند کردم و در آغوش گرفتم. در آن لحظه احساس کردم که خنجری در قلبم فرو رفته است. در چشمان او ترس، وحشت و نگرانی دیدم، گویی چشمانش التماس رحمت و شفقت میکردند. خودِ غمگین و دردمندم را جمع کردم، همانطور که جراح خود را جمع میکند هنگامی که برای اولین بار چاقوی جراحی را به دست میگیرد تا شکم بیمار را باز کند. با احوالپرسی سعی کردم فضایی ایجاد کنم که به بحثی عینی و منطقی کمک کند.»
پس از تعارفات، خدام از او پرسید چه اطلاعاتی دارد. اوجالان در پاسخ سعی میکند از روزنهی رویکرد ضداسرائیلی رژیم اسد وارد شود و تمامی تصمیمات دولت ترکیه را به اسرائیل نسبت دهد. وی با اغراقگویی تمام میگوید «هر آنچه در ترکیه اتفاق میافتد، یک تصمیم اسرائیلی است.» اما در ادامهی جلسه وقتی از تصمیم قطعی دولت سوریه آگاه میشود با استیصال درخواست میکند که سوریه خود جایی برای رفتن او پیدا کند. اما این درخواست نیز با این بهانه رد میشود که ما وجود شما در کشور را انکار کردهایم حال چگونه پادرمیانی کنیم. بدین ترتیب سرکردهی گروه پ.ک.ک در تنهایی و بیکسی رها میشود. المجله بر اساس صورتجلسهی سوری در نشست خدام و اوجالان گفتگوی زیر را نقل میکند:
اوجالان: «خبری از جلسهی شورای امنیت ملی ترکیه به دست ما رسیده است، و آنها یکی از تصمیمات را اعمال سیاست نظامی یا دیپلماسی نظامی علیه سوریه، در مراحل طولانی، اتخاذ کردهاند. در این تصمیم با اسرائیل توافق شده است، و ترکیه در حال تبدیل شدن به ابزار نظامی است که اسرائیل آن را به هر شکلی که میخواهد هدایت میکند، در حالی که اسرائیل چتر سیاسی و اقتصادی است. کسی که امور داخلی ترکیه را دنبال میکند به این نتیجه میرسد که هر آنچه در ترکیه اتفاق میافتد، یک تصمیم اسرائیلی است. این سیاست آنها در هماهنگی با نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در تلاش برای آرام کردن فضا حتی در سطح بینالمللی است، در حالی که رسوایی کلینتون رخ میدهد [این امر برای به حاشیه راندن رسوایی کلینتون در رسانههاست]. این بخشی از این تحرکات است، حتی حمله به سودان و افغانستان، همه یک سناریو هستند. حتی توافق اخیر بین بارزانی و طالبانی در واشنگتن نیز بخشی از آن است و نوبت به ما رسیده است.»
خدام: «با این وضعیت چه برخوردی خواهید داشت؟ ارزیابی شما از امور درست است، و عملیات، یک عملیات ترکی-اسرائیلی است، و ترکیه یک ابزار است. در منطقه یک وضعیت جنگی وجود دارد که سوریه را هدف قرار میدهد و بخشی از فرآیند تحمیل صلح اسرائیلی و تضمین منافع آمریکایی است، و سپس ورود ترکیه به جنگ و اشغال مناطق جدیدی در سوریه و ماندن در آن به عنوان یک کمربند امنیتی اسرائیلی و حمله به تأسیسات اقتصادی در سوریه. این اطلاعات برای ما تقریباً قطعی شده است. نظر شما در مورد برخورد با بهانه آنها که همان حزب کارگران کرد است چیست؟ چگونه با این وضعیت برخورد میکنید؟ من از شما به عنوان یک رهبر سیاسی، مبارز و صاحب آرمان میپرسم، وضعیت را چگونه میبینید، چگونه آن را ارزیابی میکنید، و چگونه باید با آن برخورد کرد؟»
اوجالان: «آنچه شما فرمودید، صد در صد درست و واقعی است، مطمئناً ما بهانه هستیم، و این واضح است. خروجیهای مشخصی وجود دارد که دوست دارم مطرح کنم. درست است که ده هزار سرباز در شمال عراق هستند، آنها در آخرین مرحله پاکسازی خود در مناطق همجوار سوریه هستند. اگر قصد اشغال بخشی از سوریه یا مشغول کردن آن را داشته باشند، این منطقه در شمال شرق در منطقهی دیرک (مالکیه) خواهد بود، دقیقاً در همجواری منطقه زاخو عراق.»
خدام: «نفت و ثروتهای طبیعی در این مناطق در استان جزیره قرار دارد. ما نیرویی در مرز ترکیه-سوریه نداریم، نیروهای ما در مقابله با اسرائیل مستقر هستند.»
اوجالان: «آنها خودشان را در حال ساماندهی وضعیت عراق میبینند و بر اساس دیدگاه آنها، حلقهی محاصره بر سوریه تکمیل میشود. تنها ما مانع آنها هستیم و مقاومتمان، و در صورت شکست مقاومت ما، و یا واردشدن ضربات بزرگی به ما وارد کنند، زمینه برای تکمیل محاصرهی سوریه و مشغولکردن آن [در جبههی شمال آماده خواهد شد. ده هزار سربازی که در شمال عراق هستند، پیشتازان نیروهایی هستند که برای اشغال شمال عراق خواهند آمد و وضعیت در آنجا به شکل اسرائیل سومی در منطقه درخواهد آمد. و از آنجا به عنوان یک نقطه پرتاب قوی برای خود استفاده خواهند کرد. این توافقی است که به آن رسیدهاند. در مرحلهی دوم فشارهای خود را بر سوریه افزایش خواهند داد و به این حد بسنده نخواهند کرد. این محاصره، یک آغاز است، قدم به قدم، و بارهای اضافی بر دوش سوریه خواهند گذاشت و فشارها بر سوریه را افزایش خواهند داد. با پیگیری مطبوعات و رسانههای ترکیه و جنگ روانی آنها امروز خبر جدیدی دریافت کردیم مبنی بر اینکه جانشین اربکان در حزب فضیلت ضمن اظهارات شدید اللحن علیه میگوید که نظام سوریه یک نظام فرقهای و دیکتاتوری است. آنها در واقع به این طایفه اهانت میکنند. حتی جریانهایی که خود را مخالف سیاستهای اسرائیلی در محافل ترکیه میدانستند، اکنون این دیدگاه را میپذیرند، و آنها افکار عمومی ترکیه را آماده میکنند و میگویند که نظام حاکم در سوریه حتا نمایندهی ده درصد از مردم سوریه نیست و 90% از اهل سنت در کنار ما خواهند ایستاد، بنابراین مشکلی در نفوذ به عمق سوریه وجود ندارد، زیرا اکثریت سوریها در کنار ما خواهند بود. آنها اهانتهای بیارزشی را به این مذهب پخش میکنند، گردهماییهای عمومی سازماندهی میکنند و میکروفونها را به دست افراد خاصی میدهند و میپرسند که خواستهتان از رئیس جمهوری اسد چیست؟ و شروع به فحاشیهای بیارزش و خارج از اخلاق و رفتار انسانی میکنند. مهم در این فرآیند، آمادهسازی افکار عمومی ترکیه است تا با طرحی که در نظر دارند، هماهنگ شود. هدف نهایی، به نظر آنها، تغییر نظام سوریه است. آنها حتی تصمیم خود برای آغاز جنگ علیه سوریه را شبیه به تصمیمی میدانند که در 28 فوریه علیه اربکان گرفتند، و هنگامی که شورای امنیت ترکیه تشکیل جلسه داد، این تصمیم را برای دور کردن جریان اسلامی و به دست گرفتن مجدد زمام امور مهم دانستند. به نظر من، آنها مصرّ بر اجرای تصمیم خود و تشدید موضع نظامی علیه سوریه تا ایجاد تغییر در سوریه در سطح نظام و براندازی حکومت هستند. البته این تصمیم، یک تصمیم اسرائیلی است، مانند تصمیمی که در زمان اربکان در حکومت گرفتند، و به اعتقاد من، آنها مصمم به اجرای این تصمیم خود و تشدید موضع نظامی هستند و به طور کامل و جدی در این مسیر حرکت میکنند.»
«برگردیم به نقطه اول: چرا حزب کارگران کرد را بهانه قرار میدهند؟ ما طرحهای آنها را خنثی میکردیم. در مورد شخص من و تمرکز بر آن از سال 1988 و حضور من، آنها اکنون در این جهت فشار میآورند و اسرائیل پشت این ماجرا است. در سال 1988، ما مورد توطئهی اسرائیلی قرار گرفتیم. آنها بسیاری از جاسوسان و عوامل خود را اطراف ما فرستادند و سعی کردند برخی شخصیتهای مخالف من را برجسته کنند، مانند یکی از وکلا که در برابر من ایستاد. طرح آنها که در سال 1988 به من ارائه شد این بود که صدراعظم اتریش، کرایسکی، به ما وعده داده بود که مرا در خاک اتریش بپذیرد، و اگر در طول دو ماه در سوریه یا بقاع بمانم، شما را حذف خواهیم کرد. تلاشهایی برای خارج کردن من از این صحنه و دور کردن من به اروپا وجود داشت. همان سناریو سه ماه پیش تکرار شد، و به من گفتند اگر در اسرع وقت از سوریه خارج نشوی، پایان کار تو نزدیک است. تلاشهایی برای دور کردن من از این صحنه وجود داشت، و اکنون این کارزار در مورد حضور من در این صحنه متمرکز شده است. فرض این است که مرا تحویل دهند یا از این صحنه دور کنند. آنها میدانند که در صورت خروج من از سوریه، به طور مطلق تحت کنترل آنها خواهم افتاد. اگر به نظر آنها از این صحنه دور شوم، مرا تحت نظارت خواهند داد. خبری دارم که جز شما به کسی نگفتهم، و آن اینکه برهم صالح، نماینده اتحادیه میهنی کردستان در واشنگتن، به من اطلاغ داد که نظر محافل آمریکایی این است که تا زمانی که اوجالان در سوریه است، به عنوان یک تروریست در صحنهی بینالمللی خطرناک است و اگر از سوریه خارج شود، درهای زیادی به روی او باز خواهد شد و صفت تروریسم از او برداشته خواهد شد. ارسال چنین خبری نوعی تشویق است. این طرحی است که مربوط به شخص من است. وقت زیادی از شما نمیگیرم، خروجیهایی وجود دارد که در مورد آنها صحبت کردیم، باید یک طرح جایگزین در برابر آنچه علیه ما تدارک دیده میشود، داشته باشیم، و در هر حال، ما آماده و تحت اشاره آقای رئیس جمهوری هستیم، هر آنچه او بخواهد، ما آماده اجرای بیقیدوشرط آن هستیم.»
خدام: «راهحلها چیست؟ شما وضعیت را به صورت واقعی و عینی ترسیم کردید. یک طرح اسرائیلی-ترکی-آمریکایی برای ضربه زدن به نظام در سوریه و اشغال اراضی در سوریه وجود دارد. عنوان، عبدالله اوجالان و حزب کارگران کرد ترکیه است. چگونه میتوان این بهانه را از بین برد، زیرا از بینبردن آن به ما کمک میکند، اولاً با فشار عربی از یک سو و فشار بینالمللی از سوی دیگر، این طرح را شکست دهیم؟»
اوجالان: «به نظر من موضوع بسیار مهم است، با وجود یا عدم وجود من یا دور شدن من از این صحنه به تنهایی، تصمیمگیری دشوار است زیرا من نیز تحت این فشار هستم، اما میتوانیم در این مسئله به هم کمک کنیم، من مردد هستم.»
خدام: «سؤال این است که همه ما متقاعد شدهایم که استفاده از نام اوجالان و حزب کارگران یک بهانه است، اما با وجود این، محافل بینالمللی و عربی میگویند سوریها باید این موضوع را بررسی کنند. آیا ما این بهانه را کنار میگذاریم و از اجرای این طرح جلوگیری میکنیم، یا بهانه را نگه میداریم و طرح اجرا میشود؟ در این صورت، سوریه دچار خسارات بزرگی خواهد شد و جنبش مقاومت کرد نیز دچار خسارات بزرگی خواهد شد، و پایگاه پشتیبانی جنبش کرد، چه در سوریه و چه در خارج از آن، از بین خواهد رفت. آنها با سوریه و همچنین با عراق درگیری را آغاز خواهند کرد، زیرا مصالحه بارزانی و طالبانی در این طرح قرار میگیرد. بنابراین، اگر میخواهید فکر کنید یا در مورد یک راه حل بحث کنید یا میخواهید تا فردا مهلت بگیرید و دوباره ملاقات کنیم، مشکلی نیست.»
خدام، بر اساس سند دیگری، روایت میکند که “در اینجا لواء الحسن در بحث مداخله کرد و گفت: من با برادر عبدالله در مورد این موضوع، موضوع خروجش، از سه ماه پیش به تفصیل صحبت کردهام، خروج به کشور دیگری (شمال عراق و برگزاری کنفرانس مطبوعاتی به گونهای که وجود او در خارج از سوریه تأیید شود)، مهم این است که فتیله انفجار را بیرون بکشیم، خروج او به ما اعتبار میبخشد، پس از مدتی توازنها تغییر خواهد کرد.”
اوجالان: «من مشکلی در این مورد ندارم، جزئیات باقی میماند، حتی از نظر امنیتی، تا مشکلی برای ما پیش نیاید.»
خدام: «فکر میکنید مقصد خروجتان کجا خواهد؟»
اوجالان: «گزینههایی وجود دارد، قبرس ممکن است. یونان ممکن است. ممکن است اگر تماسهای مشترکی با نظام عراق برقرار کنیم، ما در آنجا اردوگاهی برای شورشیان کرد و ترک در نزدیکی موصل داریم، در یکی از صحنهها کنفرانس مطبوعاتی برگزار کنم.»
خدام: «بین ما و عراق ارتباط سیاسی وجود ندارد و اعتمادی در بین نیست، وضعیت با ارمنستان چگونه است؟»
اوجالان: «ارمنستان هم ممکن است.»
خدام: «همانطور که گفتم، عملیات دور زدن ضروری است، زیرا وضعیت منطقهای و بینالمللی بد است، و زمانی فرا خواهد رسید که این وضعیتها تغییر کند. در هر حال، وقتی خارج میشوید، باید مراقب باشید، زیرا باید یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کنید و از دیدهها پنهان شوید.»
اوجالان: «مانور در این موضوع مفید است، و من از سوریه میخواهم که مرا برای اجرای پروژه خروجم از طریق روابط سیاسی کمک کند.»
خدام: «ما نمیتوانیم [به شما در این مورد کمک کنیم]، زیرا ما اعلام کردهایم که شما در سوریه نیستید، بنابراین اگر ما ابتکار عمل تماس را به دست بگیریم، اعتبارمان را از دست خواهیم داد. شما میتوانید وضعیت را از طریق دوستانتان ترتیب دهید.»
اوجالان: «ممکن است موضوع را از طریق رفقایم در یونان یا جاهای دیگر ترتیب دهم، و شروع خواهم کرد و تماسهایم را برقرار میکنم، ممکن است برای ترتیب دادن آن به شکل مناسب به کمی زمان نیاز باشد.»
خدام: «برنامهریزی چقدر زمان میبرد؟»
اوجالان: «به مکانهایی که قرار است بروم بستگی دارد.»
خدام: «مشکل این است که زمان مهم است، باید از زمان استفاده کرد تا از اجرای توطئه جلوگیری شود.»
لواء الحسن دوباره مداخله کرد و به اوجالان گفت: «بر اساس توافق ما انتقال شما برای خارج کردن فتیله انفجار روابط با ترکیه هم برای ما و هم برای شما مفید خواهد بود. اوضاع به سرعت پیش میرود و به طور چشمگیری در حال تشدید است. ما از برنامهریزی دشمنانمان خبر نداریم. نمیدانیم امروز حمله میکنند یا فردا. ما به گفتگوهای سیاسی دعوت میکنیم و آنها به جنگ اصرار دارند، قطعاً آنها یک طرح و زمانبندی دارند.»
خدام: «برادر عبدالله در مورد طرح نظامی ترکیه صحبت کرد، و مناطق هدفگیری شده شامل گندم و نفت است. اگر نفت مورد حمله قرار گیرد، سوریه فلج میشود، و اگر گندم مورد حمله قرار گیرد، مردم گرسنه میمانند. مرحلهی دوم اقدامات علیه نظام و بسیج فرقهای است. به همین دلیل ما برای جلوگیری از انفجار اوضاع تلاش میکنیم. ما برای جنگ با ترکیه آماده نیستیم، زیرا تمرکز ما بر درگیری با اسرائیل است، ما در جنوب تمرکز کردهایم و نه در شمال.»
اوجالان: «برخی طرفها در تماس با من گفتند اگر آتشبس با ترکیه را اعلام کنم، ممکن است بازتابی داشته باشد. از اول سپتامبر، آتشبس وجود دارد و فشار بر سوریه به این هدف وارد میشود که این کشور یک گفتگوی سیاسی بین سازمان حزب کارگران کردستان و ترکیه ترتیب دهد، همانطور که در دورهی اربکان رخ داد.»
لواء الحسن: «به یاد نمیآورم. اینطور نیست.»
خدام: «أبدا. این تصویر درست نیست. در گفتگوی گذشته، شما امتیازاتی دادید که ما از آنها شگفتزده شدیم. اربکان آن را یک گام بزرگ دانست و به رئیس ستاد کل ارتش [ترکیه] ارائه داد ولی او نپذیرفت. عملیات [جدید]، آمریکایی-اسرائیلی-ترکی است، و ترکیه منافعی در ضربهزدن به حزب کارگران دارد و مطامعی را در سوریه دنبال میکند. ترکیه میخواهد مرزها را تعیین کند و سوریه قبول کند که از منطقهی اسکندرون دست کشیده است. ترکها طرح جنگ دارند، نه طرح گفتگوی سیاسی. رئیس جمهور مبارک، دو ساعت قبل از رسیدن به ترکیه، مسعود ییلماز، نخست وزیر ترکیه، اعلام کرد که سفر رئیس جمهور مبارک هیچ فایدهای ندارد. گویی به او فهماندند به نزد آنها نرود. یک بیانیهی آمریکایی صادر شد که ایالات متحده موضع ترکیه در انجام حملات در سوریه را درک میکند. نکتهی قابل توجه دیگر این است که آتشبس از سپتامبر اجرا است و از زمان عملیاتی صورت نگرفته است. این وضعیت میبایست شور و اشتیاق ترکیه [به جنگ] را کاهش میداد، حال آنکه حرارت و شور و اشتیاق در ترکیه برای جنگ، هزار برابر بیشتر از اشتیاق به حفظ وضعیت جنگی با حزب کارگران کرد است، بنابراین این یک بهانه است و اهداف دیگری وجود دارد که باید ببینیم چه چیزهایی هستند. حملهی آنها به آقای رئیس جمهور و تلاش آنها برای تحریک تفرقهی مذهبی همانطور که اشاره کردید، هیچ ارتباطی با مذاکرات با حزب شما ندارد. شما در تحلیل خود گفتید که هدف، براندازی نظام در سوریه است، بنابراین یک بهانه وجود دارد و موضوع، موضوع مذاکره با حزب کارگران کرد نیست.”
اوجالان: «با دوستانمان در یونان تماس میگیرم تا ترتیب ترتیب موضوع را بدهم.»
خدام: «درست در لحظهای با شما صحبت میکن، عامل زمان به نفع ما نیست، و وضعیت کنونی با آنچه یک سال پیش بود، متفاوت است.»
اوجالان: «به سرعت برنامهریزی خواهم کرد.»
“اشک در چشمانش”
نقل قول المجله دربارهی جلسه با اوجالان با این جملهی خدام پایان میپذیرد که: «با او خداحافظی کردم در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود.» و اضافه میکند: «در همان زمان، درد وجودم را میفشرد، زیرا آسان نیست به کسی بگویی به سوی مرگ برو. من مطمئن بودم که این آخرین ملاقات با او خواهد بود. این کار برای من و برای رهبری دشوار بود، اما منافع کشور و امنیت و سلامتی آن مهتر از آن بود، و اگر نیاز به فداکاری باشد، نافع کشور فدا کرد.»
اوجلان در روز پنجشنبه، 8 اکتبر، سوریه را به مقصد یونان ترک کرد. یونان نزدیک بود او را دستگیر کند، اما گروه او توانست ترتیبی برای خروج او به مقصد روسیه بدهد؛ جایی که حدود دو هفته در آنجا ماند. سپس با فشار آمریکا بر مسکو، علیرغم تصمیم مجلس دوما برای اعطای پناهندگی سیاسی به او، به ایتالیا پناه برد.
او مدتی در ایتالیا ماند و در نتیجهی فشارهای آمریکا و ترکیه، به کنیا رفت و در فوریه 1999، در پایتخت کشور توسط سازمان امنیت ترکیه ربوده و محاکمه شد.
بعد از اوجالان
رئیس جمهور مبارک با رئیس جمهور سلیمان دمیرل تماس گرفت و موضع سوریه را به او ابلاغ کرد و دو رئیس جمهور بر سر سفر وزیر خارجه مصر در روز دوشنبه، 11 اکتبر، توافق کردند. در یک کنفرانس مطبوعاتی، از وزیر الشرع در مورد اقداماتی که سوریه میتواند انجام دهد، سؤال شد، و او پاسخ داد: «ما آماده بحث در مورد نگرانیهای امنیتی ترکیه هستیم.»
الشرع یک سند کاری در مورد روابط سوریه-ترکیه به رئیس جمهور مصر تحویل داد که در اصل همان سند دیکته شدهی ترکیه با اعمال اصلاحاتی بود.
در دوازدهم اکتبر، عمرو موسی، وزیر خارجه مصر، از آنکارا بازدید کرد و با رئیس جمهور ترکیه و وزیر خارجه او، اسماعیل جم، دیدار کرد و پاسخ سوریه را ارائه داد. در فضایی مثبت بر سر موارد زیر توافق شد:
– تشکیل جلسه امنیتی در مرز سوریه-ترکیه در عرض چند روز.
– پس از آن، جلسه وزرای خارجه برای بررسی تمامی مشکلات معلق بین دو کشور، امنیت، آب، و انتقال روابط به یک فضای مثبت و همکاری.
آقای عمرو موسی بر سرراه در دمشق توقف کرد و نکات مذکور را به وزیر خارجهی سوریه ابلاغ کرد. در 13 اکتبر، سفیر ترکیه وزارت خارجه را از نکاتی مطلع کرد، از جمله:
– دو کشور بر سر تشکیل یک جلسه دوجانبه محرمانه در محلی در ترکیه در نزدیکی مرز سوریه توافق کردند.
– موضوع امنیت تنها موضوع مذاکرات خواهد بود، همانطور که به آقایان عمرو موسی و کمال خرازی، وزیر خارجه ایران، گفته شد. تاریخ 19 اکتبر به سفیر ترکیه ابلاغ شد و پس از بحث بین دو طرف، بر سر تاریخ و اینکه جلسه در آدانا ترکیه برگزار شود، توافق شد، جایی که جلسه برگزار شد و توافقنامه امنیتی آدانا در اکتبر 1998 امضا شد.
