نویسنده: اندرو لِیتهَم (Andrew Latham)
منبع: آسیا تایمز (Asia Times)
۳۰ اکتوبر ۲۰۲۵
⸻———-
زمانیکه دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، در روز پنجشنبه، ۳۰ اکتوبر، با شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، دیدار کند، در برابر خود صرفاً یک رهبر عادیِ کشور رقیب نخواهد داشت؛ بلکه روبروی نمایندهٔ اصلی «تهدید شتابدهنده» ایالات متحده خواهد نشست.
در اصطلاح نظامی پنتاگون، چین روزبهروز بیشتر بهعنوان یک «چالش فزاینده» یا «تهدید فزاینده» توصیف میشود؛ مفهومی که به قدرت بزرگی اشاره دارد که در برابر آن، کشوری مانند امریکا توان، استراتژی و منابع خود را در تمام عرصههای قدرت ملی میسنجد و تنظیم میکند.
این اصطلاح از آغاز قرن بیستویکم در محافل نظامی و دانشگاهی رواج یافته است. کاربرد رسمی آن در واشنگتن برای توصیف چین، دستکم به سال ۲۰۲۰ برمیگردد؛ زمانیکه مارک اسپر، وزیر دفاع وقتِ ترامپ، در سخنرانیای در هونولولو، چین را «تهدید فزاینده» خواند.
اما معنای واقعی این اصطلاح چیست؟
زمانی یک کشور بهعنوان تهدید فزاینده شناخته میشود که در حال صعود بوده و در عین حال به سطحی نزدیک به قدرت برتر جهانی رسیده باشد؛ بهگونهای که تواناییها و جاهطلبیهای آن مستقیماً جایگاه جهانی کشور مسلط را به چالش بکشد. تهدید فزاینده صرفاً در پی رسیدن نیست، بلکه ضربآهنگ رقابت را خود تعیین میکند.
وزیر دفاع بعدی امریکا، لوید آستین سوم، نیز در دورهٔ حکومت بایدن از همین تعبیر استفاده کرد و توضیح داد: «این بدان معناست که چین یگانه کشوری است که میتواند در ابعاد اقتصادی، تخنیکی، سیاسی و نظامی چالشی نظاممند در برابر ایالات متحده ایجاد کند.»
این تعبیر صرفاً شعار نیست. وقتی واشنگتن چین را چنین تعریف میکند، در واقع تمام ساختار دفاعی و صنعتی خود را بر محور این پرسش میچرخاند که: چگونه میتوان از پکن جلو زد یا دستکم عقب نماند؟
زمانیکه دولت امریکا یک کشور را «تهدید فزاینده» مینامد، در حقیقت به فرماندهان نظامی و شرکای صنعتیاش یک معیار تازه میدهد تا بر اساس آن، هر دلار هزینه، هر سرباز و هر ساعت آموزش را بسنجند.
تمرکز بر یک دشمن؛ خطر غفلت از دیگران
تمرکز بیش از حد بر یک رقیب، خطرناک است؛ زیرا دشمنان بالقوهٔ دیگری نیز وجود دارند. مفهوم «چالش فزاینده» نباید به این معنا تعبیر شود که چین تنها رقیب امریکا است. هنوز کشورهایی چون روسیه، ایران، کوریای شمالی و گروههای تندرو کوچکتر، تهدیدهایی جدیاند که میتوانند با یا بدون مشارکت چین، برای واشنگتن دردسر بیافرینند.
خطر آن است که با تعیین چین بهعنوان تنها تهدید فزاینده، امریکا در برابر دیگر چالشها کور شود. هدفِ یک رهبر امریکایی نباید صرفاً آمادگی برای جنگ احتمالی با چین باشد، بلکه باید آمادگی برای هر بحران غیرمنتظرهای را نیز در هر نقطهٔ جهان حفظ کند.
چالش دوم در این مسیر، تمایل به قربانیکردن حال بهخاطر آینده است. مثلاً اگر نیروی دریایی امریکا در پی ساخت کشتی هایی برای سال ۲۰۳۵ باشد تا از چین جلو بزند، اما نتواند بحران سال ۲۰۲۵ را مهار کند، هدف اصلی زیر سؤال میرود.
در نتیجه، امریکا باید میان سرمایهگذاری بلندمدت برای رقابت با چین و حفظ توان بازدارندگی کنونی تعادل برقرار کند — کاری که گفتنش آسان، اما انجامش دشوار است.
آیا چین از امریکا پیشی گرفته است؟
برخی تحلیلگران باور دارند که تهدید شتابدهندهٔ امریکا هماکنون از آن پیش افتاده است. امریکا در ظرفیت صنعتی دفاعی — بهویژه در تولید سریع کشتیها، راکتها و تجهیزات نظامی — از چین عقب مانده است. چین اکنون کشتی های جنگی را با سرعتی میسازد که از دههها پیش در امریکا دیده نشده بود. صنایع چینی قادرند طرحهای تازه را بهسرعت عملی و در شرایط بحرانی، تولیدات خود را چند برابر کنند.
در مقابل، کارخانههای امریکایی با کمبود نیروی کار، زیرساختهای فرسوده و روند بسیار کند خرید و تولید نظامی مواجهاند. اگر امریکا میخواهد در آینده با تجهیزات پیشرفتهتر بر چین پیشی گیرد، باید بتواند ظرفیت تولیدی خود را با سرعتی بالا ببرد تا بازدارندگی لازم را ایجاد کند — زیرا بازدارندگی از دروازهٔ کارخانه آغاز میشود، نه میدان نبرد.
رقابتی بر محور سرعت، نه اندازه
مواجهه با چین بهعنوان تهدید فزاینده مستلزم آن است که امریکا نوع رقابت را درست درک کند. این رقابت تنها جنگ کشتی ها و راکتها نیست، بلکه رقابت در سرعت نوآوری، هوشمندی تولید و انعطاف در میدان جهانی است. برای پیشیگرفتن از چین، امریکا باید پایههای اقتصادی و صنعتی خود را دوباره با استراتژی دفاعیاش پیوند دهد و ظرفیت تولیدیای را بازسازی کند که زمانی آن را به «زرادخانهٔ دموکراسی» مشهور ساخته بود. اما این کار برای نظامهای دموکراتیک دشوارتر است؛ زیرا چرخههای سیاسی کوتاهمدت، محدودیتهای مالی و تردید عمومی نسبت به نظامیسازی، معمولاً بسیج منابع ملی را کند میسازد.
چالش دیگر، گذار از فولاد به داده است. زرادخانهٔ آینده تنها با کشتی و توپ تعریف نمیشود، بلکه با اطلاعات، طراحی و تصمیمگیری سریع شکل میگیرد. در همین عرصه نیز چین در حال پیشروی است. براساس گزارشی از بنیاد نوآوری و فناوری اطلاعات در واشنگتن (ITIF) در ماه سپتامبر، چین در اکثریت حوزههای حیاتی فناوری، بهطور چشمگیری از ایالات متحده پیشی گرفته است.
بنابراین، امریکا برای پیشیگرفتن از تهدید فزایندهٔ خود، نباید در پی تطبیق ناو به ناو یا سیستم به سیستم با چین باشد؛
برتری واقعی در سرعت واکنش نهفته است — در توانایی اندیشیدن سریعتر، تولید بیشتر و حرکت هوشمندانهتر از رقیب.
