منبع: الجزیره عربی
تاریخ انتشار: 30 اکتبر 2025
یک روز پیش از اعلام خروج حزب کارگران کردستان (PKK) از ترکیه، ما گفتوگوی طولانی، که میتوان آن را مفصل نامید، با یک مقام عالیرتبه امنیتی داشتیم که از نزدیک جریان امور را از ابتدا دنبال میکرد. این مرد آرام به نظر میرسید و از ادامه پروژه «ترکیه بدون تروریسم» خوشحال بود.
در واقع، شاید خوانندگان خارج از ترکیه متوجه اهمیت و تأثیر تصمیم حزب کارگران کردستان برای زمین گذاشتن سلاح و خروج از ترکیه نشوند؛ سازمانی که بیش از چهل سال این کشور را فرسوده کرد.
پایان دادن به تروریسمی که باعث کشته شدن دهها هزار انسان بیگناه شد، خلع سلاح یک سازمان خونین، و فراهم کردن زمینهای برای صلح، در ترکیه کارهای آسانی نیستند، بهخصوص در یک جامعه ملی حساس که هزاران کشته را به دست سازمانی که همواره «قاتل کودکان» توصیف شده، دیده است.
درست است که مردم ترکیه از روند صلح حمایت میکنند، اما همچنان به سازمان اعتماد ندارند. کسی که اکنون در مقابل من نشسته، فردی است که این واقعیت را بیش از هر کس دیگری درک میکند و پس از رئیسجمهور رجب طیب اردوغان، سنگینی آن را بر دوش خود احساس میکند. او به خوبی میداند که شکست این دومین تلاش برای پایان دادن به تروریسم، شخصاً به او نسبت داده خواهد شد و ناکامی آن آسیب جدی به کشور وارد خواهد کرد. به همین دلیل، او با احتیاط فراوان این مسیر را مدیریت میکند.
خروج حزب کارگران کردستان از ترکیه به چه معناست؟
در حقیقت، ترکیه به لطف پیشرفت در زمینههای فناوری و صنایع دفاعی، موفقیت مهمی در مبارزه با تروریسم کسب کرده است.
تقریباً پنج یا شش سال است که سازمان پکک ضربات سختی در داخل ترکیه خورده و مجبور به عقبنشینی به پشت مرزهای عراق شده است؛ حتی به لطف پایگاههای نظامی ترکیه که در عمق 30 تا 50 کیلومتری خاک عراق ایجاد شدهاند، قادر به انجام هیچ حملهای نبوده است.
با این وجود، یک جناح از درون این سازمان، در تلاشی برای اثبات اینکه پکک هنوز قادر به انجام عملیات است، سال گذشته یک تأسیسات دفاعی متعلق به شرکت صنایع هوافضای ترکیه (TUSAŞ) را هدف قرار داد که منجر به کشته شدن پنج نفر شد. این حمله به عنوان تلاشی برای تضعیف روند «ترکیه بدون تروریسم» تلقی شد، اما به هدف خود نرسید.
تأکید بر رهبری اوجالان
برای جلوگیری از تکرار چنین اقدامات تحریکآمیزی، این سازمان خروج کامل باقیمانده عناصر مسلح خود از داخل ترکیه را اعلام کرد، که نشانهای آشکار از تعهد آن به روند جاری است. صبری اوک، رهبر برجسته پکک، در جریان قرائت بیانیه مطبوعاتی، بر این موضوع تأکید کرد.
در این بیانیه یک صفحهای، صبری اوک هشت بار به رهبری عبدالله اوجالان اشاره کرد. مفهوم این تأکید این است که بحثی که در شاخه سوری این سازمان، به ویژه در صفوف «یگانهای مدافع خلق» (YPG) وجود داشت، برای مدتی از محور پکک/اوجالان دور شده و به سمت YPG و مظلوم عبدی رفته بود.
اما اکنون، این بیانیه میآید تا دوباره تأکید کند که رهبر واقعی سازمان همچنان اوجالان است و خروج از ترکیه با دستور مستقیم او صورت گرفته است؛ حتی تخلیه برخی از غارهایی که به عنوان مراکز در شمال عراق استفاده میشدند نیز اعلام شد.
این اعلام میتواند بازتابی از شخصیت خودشیفته اوجالان و اصرار او بر از دست ندادن کنترل سازمان تلقی شود.
این بیانیه همچنین شامل فراخوانی از پارلمان ترکیه برای انجام اصلاحات قانونی بود، که موضوعی قابل توجه است و بیشتر از یک مطالبه، دال بر یک نیاز واقعی است. جنگجویانی که سلاح زمین گذاشته و از کوهها پایین آمدهاند، به یک چارچوب قانونی نیاز دارند که نحوه و محل زندگی آنها را تعیین کند. برخی از آنها تابعیت ترکیه را دارند، اما فرزندان و خانوادههایشان که در اردوگاه «مخمور» در عراق به دنیا آمدهاند، تابعیت هیچ کشوری را ندارند. سرنوشت آنها چه خواهد شد؟
وضعیت کسانی از عناصر سازمان که خود را تسلیم میکنند، چگونه خواهد بود؟ و وضعیت بازداشتشدگان در زندانها چگونه رسیدگی خواهد شد؟ همه اینها سؤالاتی هستند که مستلزم سازماندهی قانونی فوری هستند.
با وجود اینکه بیانیه به سرنوشت عبدالله اوجالان که در جزیره امرالی زندانی است، نپرداخت، اما ابهام همچنان وضعیت او را فرا گرفته است. آیا آزاد خواهد شد؟ آیا جزیره را ترک خواهد کرد؟
اطلاعاتی که به ما رسیده، نشان میدهد که او در امرالی خواهد ماند، اما با بهبود شرایط ارتباطش با جهان خارج. اما ادعاها در مورد آمدن او به آنکارا برای فعالیت سیاسی، هیچ پایهای در واقعیت ندارند.
نامی که روند کار در سوریه را مسموم میکند
یکی از بارزترین دلایل شک و تردید مردم ترکیه نسبت به روند «ترکیه بدون تروریسم»، ادامه حضور مسلحانه شاخه پکک در سوریه، یعنی YPG، است. بسیاری از مردم میگویند: «خروج پکک از ترکیه چه فایدهای دارد تا زمانی که YPG همچنان سلاح در دست دارد؟» بنابراین، اکنون چشمها به یگانهای YPG و نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) دوخته شده است.
ترکیه در پی آن بود که ابتدا مشکل را در عراق حل کند و سپس به سوریه برود، اما اوضاع طبق برنامه پیش نرفت، بلکه این دو مسئله در هم تنیده شدند.
بدتر از آن، رژیم صهیونیستی از طریق اشغال بخشهایی از سوریه وارد خط بحران شد.
در استان سویداء، رژیم صهیونیستی با گروه «الهجری» روابطی برقرار کرده تا دروزیها را از پیوستن به نظام سوریه بازدارد، و همچنین با جناح «باهوز اردال» در داخل YPG در تماس بوده و در صدد خرابکاری کل روند است.
به نظر میرسد اسرائیل نمیخواهد این برگهای را که علیه ترکیه استفاده میکند، رها کند، حتی اگر این امر منجر به درگیری با ایالات متحده شود.
این وضعیت تا دیدار رئیسجمهور رجب طیب اردوغان با همتای آمریکایی خود، دونالد ترامپ، ادامه داشت.
ترامپ: کاری نکنید که ترکیه را در سوریه ناراحت کند
در داخل آمریکا، بخشی از مقامات وجود دارند که منافع اسرائیل را بالاتر از منافع خود ایالات متحده قرار میدهند. برخی از آنها در وزارت خارجه، و برخی در وزارت دفاع، به ویژه در فرماندهی مرکزی آمریکا هستند.
تلاشهای اسرائیل برای تضعیف روند صلح در ترکیه، همزمان با تلاش آن برای جلوگیری از ادغام YPG در نظام سوریه، از موضوعاتی بود که در سفر اردوغان به واشنگتن مورد بحث قرار گرفت.
در پایان این نشست، ترامپ دستور داد که هیچ اقدامی در سوریه انجام نشود که موجب ناراحتی ترکیه شود. این پیام همچنین به اسرائیل نیز ارسال شد، با این مضمون که هیچ معادلهای، چه در فلسطین و چه در سوریه، بدون مشارکت ترکیه قابل تدوین نیست.
ترامپ این واقعیت را درک کرد، اما لابی طرفدار اسرائیل در داخل دولت آمریکا نتوانست آن را هضم کند. اکنون، با پیشرفت در ادغام YPG با نظام سوریه، توانایی رژیم صهیونیستی برای تأثیرگذاری بر آن روز به روز محدودتر میشود. با این حال، بحران در سوریه همچنان پابرجاست. به دلیل تحولات ژئوپلیتیک و موقعیت جغرافیایی، غیرممکن است که موجودیت YPG در بلندمدت به عنوان یک نهاد مستقل باقی بماند.
تأثیر پایان تروریسم بر عراق و سوریه
مسئله حزب کارگران کردستان تنها یک بحران ترکیه نیست، بلکه یک بحران منطقهای است که ایران، عراق و سوریه را نیز در بر میگیرد. این بحران در طول سالهای متمادی به دردی مزمن تبدیل شده است که منطقه به آن عادت کرده، هرچند فجایع بزرگی به بار آورده است. کشته شدن دهها هزار نفر و آسیب دیدن زندگی صدها هزار نفر، آثار انسانی غمانگیزی در هر کشور بر جای گذاشته است.
اما خسارات اقتصادی هنگفت هستند و آمار دقیقی از حجم آنها وجود ندارد. اما اگر بدانیم که خسارات ترکیه به تنهایی حدود یک تریلیون دلار برآورد میشود، میتوانیم صورتحساب وحشتناک را هنگام اضافه کردن خسارات عراق، ایران و سوریه تصور کنیم.
فقدان ثبات، نبود امنیت، رکود توسعه، فقر، آموزش ضعیف، حاشیهنشینی و هرجومرج، همگی از پیامدهای این بحران هستند.
تنها تأمین امنیت حرکت تجارت و تردد در امتداد خط عراق – سوریه به خودی خود یک دستاورد حیاتی خواهد بود. اگر تروریسم به طور کامل پایان یابد و منابعی که صرف جنگ میشدند، به حوزههای اقتصاد، آموزش و توسعه هدایت شوند، با یک تحول بنیادین و تاریخی روبرو خواهیم بود. این تغییر به اندازه کل منطقه خواهد بود، نه فقط یک کشور.
نظرات بیان شده در مقاله لزوماً منعکسکننده موضع تحریریهی آنلام نیست.
