دلسوزان وطن دوباره آستین بالا زدهاند برای احیای دریاچه اورمیه. میدانم با صادقانهترین نیتها در پی انجام کاریاند با هر آنچه در اختیار دارند. اما صادقانه بگویم؛ به عنوان کسی که اندکی در دههی گذشته در این مسیر فعالیت کردهام، کمترین اعتقادی به کار حمایت طلبی در این موضوع خاص ندارم. چرا؟
چون مسئله دریاچه با مسئله هویت در آذربایجان پیوند خورده است و همین امر دیگران را بجای همراهی با ما اتفاقا در برابر ما قرار داده است. بعد از یک دهه اجرای طوفانیترین، بزرگترین و پرهزینهترین کارزارهای محیط زیستی در خاورمیانه جلوی چشم همهی ما دریاچه خشک شد و آن یک دلیل بیشاز نداشت: حذف همین دغدغهمندان از روند سیاستگذاری برای احیای دریاچه اورمیه و تقلیل سیاستگذاری به دستگاهها و نهادهایی که محرکشان بیش از درهمتنیدگی با تاریخ و خاطره و همنشینی، برخورداری از منابعی بود که از خلال این سیاستگذاریها برایشان ایجاد شد.
چه باید کرد؟ هزار سال دیگر هم بگذرد، این سوال یک جواب بیشتر ندارد: باید اقدام عملی کرد. باید انجمن و نهاد تشکیل داد. اگر شد رسمی، اگر نشد غیررسمی و با توسل به همین فضای مجازی؛ گروههای مجازی حول و حوش یک پروژه عملی در ابعاد مختلف احیا دریاچه تشکیل داد: از گروههای باغبانی و باغداری کشت جایگزین تا نحوهی آبیاری با رویکرد محیط زیست پایدار. از تشکیل گروههای فکر تخصصی کوچک و مراجعه به ادارات استانی و صنایع آببر برای پیشنهاد جایگزینهای پایدار. از ابتکار عملهای ساده برای مصرف بهینه تا تولید فناوریهای ساده و تشکیل استارتاپهای چابک برای جستجوی راهحلهای بدیل برای هر چیزی که از دور و نزدیک بر احیا دریاچه مؤثر است.
در یک کلام میخواهم بگویم احیا دریاچه بدون پیوند با زیست روزمره مردم و پاسخ به پیچیدگیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردمان ساکن در گهوارهی دریاچه ممکن نیست و صاحبان هم فهم و هم عامل این پیچیدگیها همین دغدغهمنداناند که با راه انداختن کارزارها فقط برای دولتیها پروژه تولید کردند و آخرش هیچ! احیا دریاچه نباید مسئله باشد؛ مسئله باید تبدیل کشت به کشتی بهرهورتر و سودآورتر اما محیطزیستگراتر باشد؛ پیامدش احیا دریاچه است. مسئله نباید حفظ دریاچه اورمیه باشد؛ مسئله باید انتقال صنایع آببر به جایی باشد که برای صاحبان صنایع آببر سودآورتر باشد. مسئله نباید احیا دریاچه اورمیه باشد، مسئله باید نحوهی آبیاری آسانتر و پربازدهتر باشد؛ مسئله نباید دریاچه اورمیه باشد، مسئله باید ایجاد اقتصاد و اشتغال دیجیتال باشد؛ مسئله نباید احیا دریاچه اورمیه باشد، مسئله باید گسترش اقتصاد و اشتغال گردشگری باشد. مسئله اگر اینها باشد و عامل اگر خود شما باشید دریاچه احیا خواهد شد وگرنه منابع عظیم دیگری پای پروژههای مرکزنشینان و در غیاب شما و با دلخوش کردن شما و تمکین موقتی عذاب وجدان جمعی شما حیف و میل خواهد شد.
